رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۴

آزادسازی پاریس، بازیافتن فرانسه

« فراتر از خیال‌انگیزی صد سال یک باره‌ی سنگرها، قیام [ ِ پاریس] دارای خصلت واقعی قهرمانی است : که با هیچ بر تپانچه‌ پیروز می‌شود، با تپانچه‌ بر مسلسل دستی ، با مسلسل دستی بر مسلسل، که آشکارا بر روی تانک‌ها بطری آتش‌زا می‌اندازد. (...) کسی شک ندارد که پاریس، کمی بعد، بدونِ [گروه] مقاومت یعنی بدونِ قیام [ ِ پاریس]، بدون لشکر زرهی شماره‌ی ۲ آزاد می‌شد. هدف واقعی این نبردها بیش از آن که فتحِ دوباره‌ی شهر باشد، بازیافتن فرانسه بود. فرانسه‌ای که مخالفان ژنرال دوگل به آن باور نداشتند، چرا که فقط در قلب کسانی که برایش می‌جنگیدند وجود داشت. دانسته یا نادانسته، به خاطر این فرانسه است، و نه به خاطر هیچ چیز دیگر، که کشته‌های آزادسازی پاریس به خاک افتادند. برای بازیافتن غروری اسرارآمیز که فقدانش آن‌ها را از تاریخِ ملت جدا کرده بود. بسیاری از آن‌ها تنها یک چیز از آن غرور می‌دانستند : این که به چشمِ آن‌ها، فرانسه آن را از دست داده بود. برای برگرداندن آزادی و استقلال به آن‌ها، نیروهای متفقین کافی بودند. و این مبارزین اشتباه نکرده بودند : زیرا فرانسه خود را با تکیه بر پیروزی آن‌ها احیا نکرد، بلکه ب

امید به روایت کلاسویتس ؟

«هیچ دولتی نباید تقدیر خود را، یعنی کلِ وجودش را به نتیجه‌ی یک نبرد وابسته بداند، حتی اگر نبردی بسیار تاثیرگذار باشد. در صورتِ شکست، تولیدِ نیروهای جدید یا تضعیفِ طبیعیِ حمله در زمان، می‌تواند به تغییر اوضاع بیانجامد، یا ممکن است نیروهای خارجی از راه برسند. هیچ وقت برای نابود شدن دیر نیست، و همان گونه که کسی در حال غرق شدن است، حتی به شاخه‌ی کاهی متوسل می‌شود، در نظمِ طبیعیِ دنیای اخلاق است که یک ملت، وقتی خود را در آستانه‌ی نابودی می‌بیند، راهی را نرفته نگذارد.» کلاسویتس، «از جنگ»، ۱۸۳۲ متن به زبان فرانسه : "Aucun Etat ne doit croire son sort, c'est-à-dire toute son existence, attaché à l'issue d'une seule bataille, fût-elle des plus décisives. Dans le cas d'une défaite, la reproduction de nouvelles forces, ou l'affaiblissement naturel qu'éprouve l'attaque à la longue, peut amener un revirement dans les événements, ou bien il peut arriver des secours extérieurs. Il n'est jamais trop tard pour périr ; et de même que celui qui se noie